چهارشنبه, ۲۲ دی ۱۳۹۵، ۰۱:۱۳ ق.ظ
انگیزه
شبهایم را دوست دارم؛ گویی در بیداریام خواب میبینم؛ تخیلم شعله میگیرد و جوگیر میشوم. روزها بیشتر روی زمین با واقعیات سر و کار دارم و شبها پر میکشم در آینده و آرزوها و امکانها و فرصتها و انگیزهها...
صبحهایم را دوست ندارم؛ صبح که بیدار میشوم گویی تمام منظرههای دیشب را از یاد بردهام. گویی واقعا خوب میدیدهام و هرچه شب نزدیکتر میشود، یادم میآید آن آرزوها و امکانها و فرصتها و انگیزهها.
باید تغییری ایجاد کنم؛ که صبحها هوشیارتر بیدار شوم...
۰ نظر
۲۲ دی ۹۵ ، ۰۱:۱۳